نوآوری‌های مالی گاهی اوقات دستاوردها و پاداش‌های بزرگی را به همراه دارند. این نوآوری‌ها می‌توانند اکوسیستم مالی را برای بخش‌های محروم‌تر جامعه قابل دسترس‌تر کنند و زندگی جمعی انسان‌ها را بهبود ببخشند. اما این تمام داستان نیست. برخی از نوآوری‌ها در عرصه مالی هم هستند که می‌توانند منجر به فاجعه شوند. معمولاً این نوآوری های مالی خطرناک به فقرا بیش از دیگر اقشار جامعه آسیب می‌رسانند.

حال راه چاره چیست؟ آیا باید نوآوری مالی را به خاطر جامعه‌ی فقرا و محرومین فدای ضرر و زیان‌ها و خطرات این فناوری کرد؟ یا ممکن است بتوان راه حل‌هایی یافت که بتواند مزایای فینتک را در سطح عمومی‌تری از جامعه مصرف‌کننده به جریان بیندازد و به محرومیت زدایی و بالا بردن استاندارد زندگی قشر متوسط و پایین کمک کند؟ دولت‌ها باید تعادل مناسبی بین ارتقای نوآوری و مدیریت ریسک پیدا کنند. همچنان که اقتصاد جهان از رکود کووید-۱۹، که باعث تشدید نابرابری‌ها شده است، بهبود می‌یابد، نرخ سهام به سختی می‌تواند بالاتر رود. سرعت نوآوری‌ها در عرصه مالی، بخصوص برخی از نوآوری‌های واقعاً مبتکرانه، از جمله توسعه و تنوع فینتک، افزایش یافته است و این امر فوریت پرداختن به این سؤال را تشدید کرده است.

نقش انقلاب فینتک در دولت و جامعه

در اوایل دهه ۲۰۰۰، نوآوری‌های مالی به شکل محصولات جدیدی ظاهر شدند که ظاهراً دریافت اعتبار را برای مشتریان، و ایجاد راندمان بالاتر و مدیریت بهتر ریسک را برای برای سرمایه گذاران، آسان‌تر کردند. تصورات غرورآمیز مبنی بر این که مهندسی مالی خودش می‌تواند ارزش ایجاد کند، و این که بخش خصوصی می‌تواند به تنهایی ریسک‌ها را به اندازه کافی مدیریت کند، به یک فروپاشی چشمگیر ختم شد!

آخرین موج نوآوری، مبتنی بر فناوری‌های جدیدی است که با اصطلاح «فین‌تک» (فناوری مالی) شناخته شده است. فینتک خدمات بانکی و سایر خدمات مالی (مستقیم و غیرمستقیم) را به معنای واقعی کلمه در دست مصرف‌کنندگان قرار می‌دهد. اکنون همه در هر لحظه می‌توانیم به راحتی پرداخت‌ کنیم (یا پرداخت‌هایمان را مدیریت کنیم)، از مزیت‌های خدماتی مثل معاملات امن اینترنتی و پرداخت خودکار بهره‌مند شویم، خودمان به وسیله یک گوشی همراه شخصی عملیات اولیه بانکی انجام دهیم و حتی با برنامه‌های همین تلفن شخصی هوشمند سهام و رمز ارز معامله کنیم.

انقلاب فینتک پتانسیل دموکراتیک‌کردن امور مالی را دارد. بانک‌های دیجیتال، ربا‌ت‌های مشاور (برنامه‌ها و سیستم‌های آنلاین، که در زمینه خدمات مالی مشاوره و راهنمایی ارائه می‌کنند) و پلت‌فرم‌های آنلاینی که مستقیماً پس‌اندازکنندگان و وام‌گیرندگان را به هم متصل می‌کنند، واسطه‌گری مالی را متحول می‌کنند. آنها محصولات پس‌انداز و اعتباری را حتی برای خانوارهای کم درآمد، و همچنین در مناطق روستایی و دورافتاده، به راحتی در دسترس قرار داده‌اند و در عین حال فعالیت‌های کارآفرینی را نیز تشویق می‌کنند.

پرداخت‌های دیجیتال ارزان، سریع و کارآمد، برای مصرف‌کنندگان و کسب‌ و کارها یک مزیت است. تغییرات عمده‌ای در سیستم پرداخت‌های بین‌المللی در حال رخ دادن است. سیستمی که از مدت‌ها پیش پر هزینه و زمان‌بر بوده است. برای مهاجران اقتصادی که حواله‌های خود را به کشورهای خود و بسیاری از کشورهای کم درآمدی که به شدت به چنین جریان‌هایی متکی هستند ارسال می‌کنند، این یک موهبت است. سیستم‌های پرداخت کارآمدتر به سود تجارت داخلی و بین‌المللی خواهد بود.

چالش‌های فینتک از دیدگاه جهانی

با وجود تمام مزیت‌ها و برتری‌ها، فناوری یک موهبت بی‌قید و شرط و بدون چالش نیست. الگوریتم‌های رایانه‌ای که بدون توجه به جنسیت، نژاد، ملیت و… در مورد اعتبار و شرایط وام‌ها حکم صادر می‌کنند، اصولاً اشکال آشکار نژادی و دیگر سوگیری‌های رفتاری را کاهش می‌دهند. اما الگوریتم‌هایی که توسط انسان ساخته می‌شوند و با داده‌های تاریخی محک زده می‌شوند، می‌توانند در نهایت تعصب‌های رایج را تقویت کنند.

دسترسی دیجیتال و سواد مالی هنوز به طور برابر توزیع نشده است. سرمایه‌گذاران خرد ساده اغلب آخرین کسانی هستند که وقتی دیوانگی‌های سوداگرانه به راه میفتند به مهمانی می‌پیوندند، و وقتی دیوانگی‌ها به پایان می‌رسند، ضرر و زیان را پشت سر می‌گذارند. دولت‌ها همچنان باید برای محافظت از سرمایه گذاران و تضمین سواد مالی اولیه تلاش کنند تا سرمایه گذاران بهتر محصولات عرضه شده و ریسک‌های موجود را درک کنند.

علاوه بر این، حتی هزینه نسبتاً پایین ورود به بازارهای دیجیتال هم، مسیر آسانی را برای تازه واردان و رقابت منصفانه تضمین نمی‌کند. اثرات شبکه‌ای که به نفع متصدیان فعلی است می‌تواند به تمرکز حتی بیشتر در حوزه دیجیتال منجر شود. به عنوان نمونه، زمانی دولت چین به Alipay و WeChat Pay دسترسی رایگان داد. این شرکت‌ها از این فرصت برای ایجاد نوآوری‌هایی استفاده کردند که دسترسی مالی به اقشار گوناگون جامعه را گسترش داد و به مبارزه با فقر کمک کرد. پس از گذشت چند سال، حالا این دو پلتفرم چنان بر چشم انداز صنعت پرداخت‌ در چین تسلط دارند و آنچنان قدرت زیادی به دست آورده‌اند که حتی خود مقامات چین را به فکر انداخته است تا برای محدودسازی و مهار قدرت این شرکت‌ها اقدامات جدیدی صورت دهند.

راه‌حل‌های فینتک و نقش دولت

برنامه واسط پرداخت‌های یکپارچه (Unified Payments Interface) هند نمونه خوبی است از این که چگونه یک دولت می‌تواند نوآوری بخش خصوصی و رقابت در خدمات مالی را، بدون دخالت مستقیم در این بخش، تقویت کند. دولت هند یک زیرساخت دیجیتال عمومی با دسترسی باز ایجاد کرد که ورود آسان را برای ارائه دهندگان پرداخت فراهم می‌کند و همچنین زمین بازی را برای اپراتورهای مستقر و تازه وارد نیز تضمین می‌نماید.

Aadhaar، یک طرح شناسایی بیومتریک، تشخیص هویت افراد  فاقد سواد و افراد فقیر را آسان، و دسترسی به سیستم مالی را برای آنها تسهیل می‌کند. دولت مقرراتی را وضع کرده است تا به مصرف کنندگان کنترل استفاده از داده هایشان را بدهد.

«رگولاتوری سَند باکس» (regulatory sandboxes) فین‌تک اجازه می‌دهد محصولات و خدمات جدید در یک محیط کنترل شده و در یک دامنه محدود آزمایش شوند. همچنین می‌توانند بین نگرانی‌های قانونگذار و خطرپذیری ذاتی پروژه‌های نوآورانه تعادل ایجاد کنند.

فین‌تک می‌تواند نقش قدرتمندی در دموکراتیزه کردن امور مالی در اقتصادهای پیشرفته و در حال توسعه ایفا کند. اما خطرات آن نباید نادیده گرفته شود. در حالی که دست بخش خصوصی باید برای اجرای پروژه‌های عمده و مبتکرانه باز باشد، دولت‌ها نیز نقشی ضروری در تأمین منافع و همچنین مدیریت خطر و بحران دارند.